و تو از این غم چه می دانی؟ و از این غم دمادم چه می دانی؟ تو که ندیده ای لحظه مرگم را که به فکر تو ام چه می دانی؟ تو که نبوده ای لحظه ای جای من و ندیدی فریاد مرگ من و نبودی میان آتش ها و ندیدی هرگز سوختن من تو نبودی که می مردم و نبودی پای دل سپردن ها و تو که نشکستی در دل کوه و ندیدی مرگ روح! و ندیدی خشکسالی چشم و ندیدی هوای زهر آلود و نبستی دست دل و ندیدی تو مرگ من و نخوردی ز دل شلاق و ننشست خنجر,داني؟ ...ادامه مطلب